برای همه ما پیش آمده که برای انجام کاری انگیزه زیادی داشتیم و یا برعکس، هیچ انگیزه ای برای انجام آن نداشتیم. اما انگیزه داشتن وابسته به چیست؟
افراد زیادی هستند که با چالش بی انگیزه بودن دست و پنجه نرم میکنند. اما به خوبی میدانیم که ما معمولاً به صورت مطلق بی انگیزه نیستیم! بلکه معمولاً احساس میکنیم برای فعالیت یا هدفی که مد نظرمان است، به اندازهی کافی انگیزه نداریم.
انگیزش از جنس فرایند است. بنابراین، وقتی روانشناسان یا مدیران میگویند که به انگیزش فکر میکنند، منظورشان فرایندی است که انگیزه را در فرد یا تیم ایجاد کرده و افزایش یا کاهش میدهد.
انگیزه یکی از وجوه مهم زندگی انسان است به گونهای که یک فرد برای ادامه زندگی، بقا، فعالیت و حتی تغییر نیازمند انگیزه است و بدون انگیزه زندگی انسان بدون حرکت، راکد و سرد و بیروح خواهد بود. برای پرورش رفتارهای جدید باید یاد گرفت، اما برای عمل به آنچه که یاد گرفتهایم نیازمند انگیزه هستیم.
اهمیت انگیزه اگر بیشتر از یادگیری نباشد، کمتر هم نخواهد بود. همهی ما میدانیم که چطور وزن خود را کم کنیم، نمرهی بالاتری بگیریم و با دیگران مهربان باشیم. سد راه رسیدن به بسیاری از این هدفها این است که آنقدر برایش ارزش قائل نیستیم که وقت بگذاریم و تلاش کنیم. برای تغییر، هم باید دانست (دانش) هم باید خواست (انگیزش). اما به این نکته توجه کنید که از دانستن تا انجام دادن فاصله زیادی است. خیلی چیزها مثل نیاز ما به بقا، فشار، احساس، آسیب، ترس از خطر، پاداش، تعلق، آرزو، تصمیم، ارزش، مهارت، علاقه، لذت، تنفر، عادت، هدف و… به انسان انگیزه میدهد و همهی اینها همزمان تاثیر خود را میگذارند. آنچه که باعث شروع فعالیت انسان میشود انگیزه است.
داشتن انگیزه را می توان مرتبط به نظم شخصی دانست. انگیزه داشتن وابسته به یک سری پیش زمینه هاست که امروز درباره این پیش زمینه ها صحبت می کنیم.
715 بازدید
مثل همیشه عالی 🌹🙏